روزنامه صبا

روزنامه صبا

فرشاد قاسمی در گفتگو با صبا:

به دنبال برآوردن نیازهای کودک درون‌مان هستیم


از قیس یساقی تشکر می‌کنم و به مخاطب این اطمینان را می‌دهم که می‌توانند با این نمایش ارتباط برقرار کنند چرا که ما هنوز به دنبال برآوردن نیازهای کودک درون‌مان هستیم.

مریم عظیمی– قیس یساقی و گروهش در حالی که همچنان نمایش پر مخاطب «مَثلِث» را روی صحنه دارند با یک نمایش عروسکی دیگر به نام «جک نارن» به سالن قشقایی تئاتر شهر آمده‌اند. این نمایش که در جشنواره بین‌المللی عروسکی تهران مبارک موفق به دریافت جوایز بسیاری شده یک نمایش عروسکی برای بزرگسالان است و محمد لقمانیان، فرشاد قاسمی، محمدجواد مهدیان و خود قیس یساقی بازی دهندگان عروسکی آن هستند. در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار صبا با عروسک‌گردان این نمایش را می‌خوانید.

 

شما نقش ژنرال برینکر را بر عهده داشتید، لطفاً بفرمایید که چه مؤلفه‌هایی را در پرداخت صدای این کاراکتر و عروسک‌گردانی آن در نظر گرفتید.

در درجه اول خلق‌و‌خوی خاص این کاراکتر بود. ژنرال، کاراکتری مودی است؛ یعنی مدام بر اساس حسی که در لحظه تجربه می‌کند، حالتش تغییر می‌یابد. ممکن است تصمیمی بگیرد یا نظرش را عوض کند. به همین دلیل، صدای او هم بازتابی از این ویژگی است؛ صدایی متغیر که در طیفی از بم تغییر میکند و کاه حتی زیر می‌شود. من سعی کردم این تغییرات را هم در صدا و هم در نحوه عروسک‌گردانی وارد کنم. گاهی کاراکتر بسیار خودمانی و عامیانه حرف می‌زند، و گاهی بسیار رسمی و شیک. این، به نظر من، به ویژگی‌های روانی و روحی ژنرال برینکر برمی‌گردد.

تأثیر فانتزی یا تخیل در عروسک‌گردانی و صداپیشگی عروسک‌ها چیست؟

این کار اساساً یک اثر فانتزی است همین ویژگی به ما آزادی زیادی در ایده‌پردازی و خلق شیطنت‌های کودکانه‌ای داد که در پی آن بودیم. این فاصله از واقعیت به ما اجازه داد که هم به جنبه کمدی اثر بیافزاییم و هم ژنرال را گاهی شبیه یک ژنرال احمق تصویر کنیم؛ کسی که تصمیماتی می‌گیرد که با عقل جور درنمی‌آید، اما در بافت اثر و در دل شخصیت‌پردازی ژنرال می‌نشیند. نمایش مدام بین رئالیته و فانتزی در نوسان است، هرچند بیشتر به سمت فانتزی تمایل دارد. عروسک‌ها هم شبیه آدم‌های واقعی هستند ولی کمی اغراق‌آمیز، و این حس در کل اثر، از جمله در تعامل سر جوخه برام و ژنرال برینکر، دیده می‌شود. برای مثال، گاهی ژنرال ایده‌های برام را به‌ نام خودش جا می‌زند یا بدون اقرار به اشتباهش، تصمیم احمقانه‌تری را جایگزین قبلی می‌کند.

در استفاده از چهارپایه‌های چرخ‌دار که حرکت روانی را فراهم می‌کرد با چه چالش‌هایی مواجه بودید؟

فکر می‌کنم ایده اولیه‌ آن صندلی‌ها از آقای لقمانیان بود. به شخصه با این موضوع چالشی نداشتم، اما دیگر دوستان، به‌ویژه به‌خاطر استفاده مداوم از عضله ران در حرکت دادن این صندلی‌ها، دچار خستگی می‌شدند اما به مرور عادت کردیم و دیگر کسی گلایه‌ای نداشت. ما در طول همه تمرین‌ها، حتی هنگام غذا خوردن، روی آن صندلی‌ها بودیم تا بدن‌مان به آن عادت کند. یک چالش جالب هم این بود که چون حرکت صندلی‌ها با پا انجام می‌شد انتخاب کفش‌ها طوری انجام شد که بیشترین اصطحکاک را با زمین داشته باشد و کنترل روی صندلی حفظ شود و سر نخوریم.

در عروسک‌گردانی به غیر از بدن عروسک‌گردان چه مولفه‌ای اهمیت بیشتری دارد؟

به‌نظر من، مهم‌تر از تمرینات بدنی، تمرینات ذهنی است. این اولین تجربه عروسک‌گردانی من بود و با این چالش روبرو بودم که هر چه سریع‌تر از محمد لقمانیان و دیگر اعضا عروسک‌گردانی را یاد بگیرم و خود را به تیم برسانم. در بازی صحنه‌ای، وقتی حسی را در خودم ایجاد می‌کردم، بدنم آن را منعکس می‌کرد. اما در عروسک‌گردانی این‌طور نیست و باید بدنتان را در وضعیتی قرار دهید تا عروسک بتواند آن حس را منتقل کند. مثلاً اگر در بازی صحنه‌ای برای انتقال غم دست‌تان را روی صورت‌تان می‌گذارید، در عروسک‌گردانی باید بدن‌تان را باز کنید، دست‌تان را از زوایای خاصی عبور دهید تا به هدف برسید. این باعث می‌شود بدن‌تان ژست‌هایی بگیرد که تا پیش از آن، به عنوان یک حس (مثلاً غم یا شادی) تجربه‌اش نکرده‌اید. بزرگ‌ترین چالش همین است: انطباق ذهنی بین وضعیت بدنی عجیب با حسی که از قبل به‌شکلی دیگر می‌شناختید.

سخن پایانی

مهمترین نکته برای من این بود که قیس یساقی فضایی را فراهم کرد تا شیطنت کودکانه‌ای را که همیشه در خودم احساس می‌کردم اما جایی برای بروز آن نبود، ابراز کنم. این شیطنت کودکانه در همه آدم‌ها وجود دارد و مخاطب از همین راه با اثر ارتباط برقرار می‌کند یعنی از طریق کودک درونش که حتی اگر به نظر نرسد همچنان زنده و بدنبال همان نیازهای کودکانه‌اش است. «جَک نارن» راهی است برای ارتباط گرفتن با آن کودک درون را به مخاطب پیشنهاد می‌دهد، و حرفش این است که من همان عروسکی هستم که زمانی با آن بازی می‌کردید، ولی حالا با تجربه‌هایی واقعی مثل جنگ، که همه ما به‌نوعی لمس کرده‌ایم و فکر می‌کنم این همان نکته‌ای است که می‌تواند ارتباط بین جک نارن و مخاطب را شکل می‌دهد به همین دلیل بابت فراهم کردن چنین موقعیتی از قیس یساقی تشکر می‌کنم و به مخاطب این اطمینان را می‌دهم که می‌توانند با این نمایش ارتباط برقرار کنند چرا که ما هنوز به دنبال برآوردن نیازهای کودک درون‌مان هستیم.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها