روزنامه صبا

روزنامه صبا

یادداشت شهرام شکیبا

۵ دقیقه‌ای که آیینه تمام سلحشوری‌های ایرانیان در طول تاریخ بود


شهرام شکیبا، نه به دفاع بی ‌چون ‌و چرا از عملکرد صدا و سیما پرداخت، نه از ضعف‌ها چشم پوشید؛ بلکه در توصیف همین لحظه بی‌واسطه و حقیقی، از نوعی بازگشت به اصالت سخن گفته است.

لحظات نادر هستند که نشان می‌دهند رسانه، فقط ابزاری برای اطلاع‌رسانی نیست؛ بلکه در بزنگاه‌های تاریخی، می‌تواند به یک پناهگاه روانی برای جامعه تبدیل شود. در حادثه حمله ناجوانمردانه رژیم صهیونیسم به رسانه ملی، گوینده‌ای که در میانه انفجار، خونسرد و استوار مقابل دوربین باقی می‌ماند، تنها یک کارمند سازمان نیست؛ نماینده‌ هزاران نفر از اهالی رسانه است که بدون دیده‌ شدن، زیر سایه ترس و تهدید، به کارشان ادامه می‌دهند. صدای او، فقط صدای خودش نبود؛ پژواک تعهدی بود که در تمام سال‌های جنگ و صلح، از رادیوهای خاک‌گرفته تا دوربین‌های خط مقدم، زنده مانده است.

در این میان، نباید از این نکته غافل ماند که نهادهای بین‌المللی وظیفه دارند در چنین شرایطی، با صراحت موضع بگیرند. همان‌طور که در برابر حمله به خبرنگاران در سایر نقاط جهان واکنش نشان داده‌اند، این‌بار نیز نباید ملاحظات سیاسی را بر اصول انسانی مقدم بدارند. سکوتمان، میدان را برای تکرار این نوع جنایت باز می‌گذارد.

از سوی دیگر، جامعه رسانه‌ای ایران هم باید از این لحظه برای بازنگری در جایگاه خود بهره ببرد. تجربه نشان داده‌ که اعتبار، نه از طریق بخشنامه و ابلاغ، بلکه از دل عمل و کنش واقعی ساخته می‌شود. مخاطب امروز، هوشمندتر از گذشته است و در برابر صراحت و شجاعت، واکنشی صادقانه دارد.

در پی این رخداد، شهرام شکیبا، نویسنده، مجری و روزنامه‌نگار شناخته ‌شده در یادداشتی اختصاصی برای روزنامه صبا، نه به دفاع بی ‌چون ‌و چرا از عملکرد صدا و سیما پرداخت، نه از ضعف‌ها چشم پوشید؛ بلکه در توصیف همین لحظه بی‌واسطه و حقیقی، از نوعی بازگشت به اصالت سخن گفته است. اصالتی که در سکوت واژگان گم نمی‌شود و در لحن استوار یک زن، در تاریکی استودیو، جان می‌گیرد.

شکیبا در این یادداشت، لحظات یادشده را نه صرفاً نمونه‌ای از تعهد رسانه‌ای، که بازتابی از شخصیت جمعی ملت ایران دانسته است. او بر این نکته تأکید دارد که در بزنگاه‌ها، ملت‌ها با آن ‌چه از درون می‌جوشد تعریف می‌شوند، نه آن ‌چه در بزنگاه‌های روزمره از آن‌ها شنیده می‌شود. و رسانه، هر اندازه هم مورد نقد بوده باشد، اگر در لحظه‌ خطر کنار مردم بایستد، به بخشی از حافظه‌ عاطفی جامعه بازمی‌گردد.

در ادامه این واکنش ملی، نویسنده با تکیه بر مبانی حقوق بین‌الملل، حمله به سازمان صداوسیما را نه صرفاً اقدامی خصمانه، بلکه تجاوزی علنی به اصول مصرح در کنوانسیون ژنو و منشورهای بین‌المللی می‌داند. بر اساس ماده ۷۹ پروتکل الحاقی اول کنوانسیون ۱۹۷۷، رسانه‌ها و فعالان خبری باید از هرگونه تعرض نظامی در امان باشند و نقض این اصل، به‌ صراحت «جنایت جنگی» تلقی می‌شود.

و شاید بیش از هر زمان دیگری، لازم است جامعه جهانی به این هشدارها گوش بسپارد. چرا که اگر صدای خبرنگار در میان انفجارها خاموش شود، فردا نوبت خاموشی حقیقت است. این‌ بار، دوربین فقط ثبت نکرد؛ خودش بخشی از روایت شد. و این روایت، هنوز در جریان است. در ادامه یادداشت شهرام شکیبا را می‌خوانید:

 

نه کاری به گذشته دارم و نه آینده، نه از گذشته سازمان صداوسیما می‌گویم و نه از آینده این سازمان فقط با ۵ دقیقه کار دارم و از آن می‌گویم.

رژیم اشغالگر قدس تهدید کرده که صداوسیما و ساختارهای آن را منهدم خواهد کرد همه در سازمان مشغول کارند در شبکه خبر بانویی رو به روی دوربین نشسته و برنامه زنده را اجرا می‌کند. همه می‌دانند که سازمان تهدید شده ‌است اما انگار نه انگار همه مشغول کارند. چرا که کشور درگیر جنگ است. ناگهان صدایی مهیب به گوش می‌رسد انفجاری در نزدیکی استودیو رخ می‌دهد؛ بانوی ایرانی خم به ابرو نمی‌آورد از جایش تکان نمی‌خورد فقط لحنش عوض می‌شود او انگشت اشاره‌اش را رو به دوربین می‌گیرد و لحن حماسی می‌گیرد گویی تمام زنان پهلوان و قهرمان از لابه‌لای داستان‌های اساطیری جان می‌گیرند. انگار تمام زنان قهرمان واقعی ایران زمین هم در کنار اسطوره‌ها در جان او متحلی می‌شوند. گوینده تلویزیون در یک آن تبدیل می‌شود به آیینه بی‌باکی‌های زنان ایران از آغاز تا امروز.
بانوی ایران با صلابت سخن می‌گوید و رجز می‌خواند تا لحظه‌ای که انفجارهای دیگر فضای استودیو را به هم می‌ریزد و نورها خاموش می‌شوند و دیگر ادامه کار ممکن نیست.
این ۵ دقیقه آیینه تمام سلحشوری‌های ایرانیان در طول تاریخ بود. این دقایق ملی‌ترین لحظات رسانه بود. سال‌ها در بوق‌ها دمیده بودند که صداوسیما از مردم جداست؛ «میلی» است و نه «ملی».
صداوسیما قطعا از اشتباه پاک نبوده اما آن ۵ دقیقه در تاریخی‌ترین بزنگاه اصل و اساس ماجرا را نشان داد. ایرانی با هر نگاه و اعتقاد و جنس و قومیتی که باشد وقتی کشورش تهدید شود میهن برایش در درجه اول قرار می‌گیرد و موضوعات دیگر رنگ می‌بازد.
مکر دشمن به خودش بازگشت و رسانه در چشم مردم عزتمندتر شد. امیدوارم که این رابطه هر روز عمیق‌تر و محکم‌تر شود و صداوسیما با پیگیری همین روند قدر فرصت بی‌نظیر به وجود آمده را به خوبی بداند. هموطن فراموش نکنیم که هنگام جنگ باید به رسانه‌های خود مراجعه کنیم نه رسانه‌های دشمن که صدای اوست.
این روزها می‌گذرد قطعا به یاری خدا و اهل بیت علیهم‌السلام، پیروز می‌شویم و باد در پرچم برافراشته تشیع و مهمانان خواهد پیچید و رفتارهای تک تک ما قضاوت خواهد شد. حتی اگر رفتارمان به چشم کسی می‌آید نزد خودمان و وجدانمان قضاوت می‌شویم.
به قول شاعر فاصله شقاوت و سعادت به اندازه تفنگی ا‌ست، تا در کدام سوی آن ایستاده باشی.
عاشق ایران و ایرانی

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها