سرمقاله امیر افشارفتوحی
وطن، خانه است؛ رسانه، مسئولیت
برای این مردم، وطن خانه است؛ وطن عشق است؛ وطن ناموس است و آنکه این خانه را به «آغل» تشبیه میکند، اگر در موضع مدیریتی باشد، نه فقط باید ادبیاتش را اصلاح کند، بلکه باید پاسخگوی افکار عمومی نیز باشد.
در روزهایی که موشکها بر سر مردم ایران فرود میآمد، وقتی فرزندان این خاک در سنگرها و خانهها با یک دست قرآن و با دستی دیگر وصیتنامه مینوشتند، آنچه از جان و زبانشان بیرون میآمد، ذکر خدا و نام حسین (ع) بود.
نهضت عاشورا برای ما، فقط یک واقعه تاریخی نیست؛ جریانی دائمی در حیات فرهنگی و ملی ماست. مردم ما «یاحسین» را فقط در ماه محرم نمیگویند. همانگونه که «بسمالله» فقط سرآغاز نماز نیست؛ بلکه آغاز هر تلاش، هر تصمیم و حتی هر امید است.
در این سرزمین، دین با زندگی گره خورده و ایمان، معنای عمل است. در چنین شرایطی، یکی از مدیران ارشد رسانه ملی، که از قضا بعد از انتقادهای تند خود به این رسانه در زمانی که سمتی در آن نداشت و حالا به سمت قائممقام فرهنگی آن، رسیده است در برنامهای زنده پس از آتشبس حاضر میشود و میگوید: برخی میخواهند برای همبستگی ملی، اسم خدا و پیغمبر را نیاوریم… به اسم وحدت، میخواهند «بهنامخدا» را حذف کنند… وطن را میخواهند به «آغل» تبدیل کنند. و…
سخنانی که با لحنی هشدارآمیز و با ادبیاتی تند، بذر تردید را به جامعه تزریق کرد.
اما جناب جلیلی قائممقام محترم فرهنگی رسانه ملی، در برابر این سخنان شما، افکار عمومی پرسشهایی جدی دارد که باید بیپرده و صریح مطرح شوند:
اگر واقعاً چنین نگاهی در میان برخی فعالان یا نهادها وجود دارد، چرا با سند و شفافیت بیان نمیشود؟ چرا در روزهای اوج بحران و درگیری، که جامعه نیازمند مدیریت فرهنگی هوشمند و روایتگر بود، خود شما در رسانه غایب بودید؟ آیا بیان این دست سخنان پس از پایان بحران، نوعی واکنش دیرهنگام به فرصتی از دست رفته نیست؟ یا شاید، پوششی برای خلأ حضور فرهنگی در لحظههایی که باید میدانداری میکردید؟
جناب وحید جلیلی، جایگاه مدیر فرهنگی در صداوسیما، موضعگیری نیست؛ میدانداری است. وظیفهاش تولید معنا، همراهی با هنرمندان، رصد فرهنگی و ترسیم چشمانداز معنوی برای مردم در زمانه بحران است. اگر صداوسیما، در روزهای جنگ، توانست با بازتاب دعا و اشک و حماسه مردم، بخشی از آرامش جامعه را حفظ کند، این موفقیت، حاصل عمل خود مردم و بدنه هنرمندرسانه بود نه نتیجه طراحی مدیری که در متن بحران غایب بود.
استفاده از واژههایی مانند «آغل» برای توصیف وطن، رسانه، یا تفکر مقابل، نه شایسته شأن گفتار فرهنگی است و نه مطابق شأن مردمی که با جانشان از این وطن دفاع کردهاند.
مردم ایران، به عنوان مردمی صلح طلب، مهربان و مهماندوست در دنیا معروف و اهل هیاهو نیستند؛ چرا که اهل عملاند. همانها که زیر بمباران، با ذکر «یازهرا» زنده ماندند، سربازان غیورشان با نام خدا و ائمه اطهار (ع) موشکها را در قلب دشمن کاشتند و وادار به عقبنشینی کردند. این مردم برای وطنشان جان دادند، با عشق به ناموس، عزت، خاک و ایمان زیستهاند و میزیند.
برای این مردم، وطن خانه است؛ وطن عشق است؛ وطن ناموس است و آنکه این خانه را به «آغل» تشبیه میکند، اگر در موضع مدیریتی باشد، نه فقط باید ادبیاتش را اصلاح کند، بلکه باید پاسخگوی افکار عمومی نیز باشد.
جناب جلیلی، کدام بخش از این جامعه مقاوم، خواهان حذف نام خداست؟ چه کسی و در کدام نهاد، چنین مطالبهای را مطرح کرده است؟ و چرا مدیریت فرهنگی رسانه ملی به جای هم صدایی با مردم، آنان را با مفاهیم تند و تحقیرآمیز مخاطب قرار میدهد؟
اگر دغدغه دین و معنویت داریم، باید در لحظه بحران، در کنار مردم باشیم، نه پس از پایان ماجرا در آنتن زنده. اگر از صداوسیما دفاع میکنیم، باید از شأن آن دفاع کنیم، نه با تضعیف آن در کلام خودمان. رسانه ملی برای ما، یادگار صدق و حماسه است؛ نه جایگاه استعارههای توهینآمیز و تحلیلهای بدون سند.
صبا، به عنوان رسانهای فرهنگی و هنری، از همه مدیران عرصه رسانه، هنر و فرهنگ انتظار دارد در گفتار و کردار، به حرمت ایمان مردم و شعور مخاطب احترام بگذارند.
و سخن آخر؛ اگر تا به امروز در برابر کوتاهیهای برخی مدیران عرصه فرهنگ و هنر سکوت کردهایم، نه به این دلیل بود که نمیدانیم یا نمیفهمیم «چند مرده حلاجاند»، بلکه برای حفظ وحدت، آرامش و انسجام جامعه، با سعهصدر برخورد کردهایم. اما از اینجا به بعد، چارهای نداریم جز روشنگری؛ چرا که سکوت در برابر تحقیر ایمان مردم و تقلیل وطن به استعارههای نازل، خود نوعی همدستی با فراموشی مسئولیت است.