آرش خوشخو در گفتگو با صبا:
«پیر پسر» برای همه ما یک تجربه خاص بود
وقتی «پیر پسر» را برای اولینبار دیدیم، همه اعضای هیئت انتخاب کاملاً جذب فیلم شدیم. تأثیر مستقیم فیلم بر تماشاگر در همان تماشای اولیه هم اتفاق افتاد. فیلم برای همه ما یک تجربه خاص بود.
سمیه خاتونی– فیلم «پیر پسر» به کارگردانی اکتای براهنی، اثری اقتباسی از آثار کلاسیک ادبی جهان، بهویژه از رمان «برادران کارامازوف» داستایفسکی است که درامی روانشناختی و جنایی را روایت میکند که در آن نبرد خیر و شر، عشق و انتقام در بطن یک خانواده ایرانی به تصویر کشیده شده است. این اثر که در سال ۱۴۰۰ ساخته شد، با بازی درخشان حامد بهداد، لیلا حاتمی، محمد ولیزادگان و حسن پورشیرازی، در جشنواره فیلم فجر چهلوسوم حضور یافت، اما به دلیل مسائل قانونی و صنفی، از بخش مسابقه حذف شد و تنها در بخش ویژه برای اهالی رسانه به نمایش درآمد. با این حال، «پیر پسر» با استقبال منتقدان مواجه و به عنوان یکی از آثار برجسته سینمای ایران در سال ۱۴۰۳ شناخته شد. کمال تبریزی، کارگردان مطرح سینمای ایران، در واکنش به این فیلم اظهار داشت «اگر «پیر پسر» در بخش مسابقه حضور مییافت، تمامی جوایز اصلی جشنواره را از آن خود میکرد.» در نهایت، این فیلم در خرداد ۱۴۰۴ در سینماهای سراسر کشور اکران عمومی شد و توانست با استقبال گسترده مخاطبان و منتقدان روبهرو شود. پیر پسر نه تنها در عرصه سینمای ایران، بلکه در سطح بینالمللی نیز توجهها را به خود جلب و جوایز مهمی را کسب کرده است. در پرونده پیش رو، روزنامه صبا در گفتوگو با آرش خوشخو، منتقدسینما و عضو هیئت انتخاب جشنواره فیلم فجر چهلوسوم به تحلیل عمیق ساختار، شخصیتپردازی و ارجاعات نمادین این فیلم پرداخته است.
نخستین مواجههتان با فیلم «پیر پسر» چگونه بود؟
«پیر پسر» از نظر من یک درام کامل است؛ درامی که در انتها، درست مانند آثار کلاسیک، مخاطب را درگیر یک کاتارسیس یا تزکیه روحی عمیق میکند. این فیلم تجربهای سنگین و تأثیرگذار از لحاظ بصری ارائه میدهد؛ تجربهای درباره چند مرد و زن که درگیر داستانهایی از زندگی شدهاند، از طمع و رقابت مردانه گرفته تا مهرورزی، شهوت، ارث، ثروت و دیگر خصلتهای بنیادین انسانی. فیلم موفق شده تمامی این مفاهیم را یک جا، با ساختاری دقیق و مهندسیشده، به تصویر بکشد. هر آنچه مخاطب از چنین داستانی انتظار دارد، هر موقعیت و یا خشونتی که در ناخودآگاهش هست، در فیلم بهدرستی و در زمان مناسب ارائه میشود. این تطابق بینقص بین فرم و محتوا، مانند یک چرخدنده منظم، مخاطب را از نقطه شروع تا پایان همراه خود میکشد. در این مسیر، همهچیز بهدرستی عمل میکند: بازیها دقیقاند، کارگردانی محکم است، موسیقی و طراحی صحنه درخشاناند. طراحی صحنه فیلم بهتنهایی میتواند یک کلاس درس باشد. در نهایت، «پیر پسر» یک تراژدی کامل را شکل میدهد که با زمان ۱۹۰ دقیقهای خود، تأثیر عمیق و ماندگاری بر روح و روان مخاطب میگذارد.
با توجه به اینکه شما فیلم را در مرحله انتخاب برای جشنواره دیدهاید، آیا از همان ابتدا احساس میکردید با اثری متفاوت روبهرو هستید؟
بله، بهخوبی آن روز را به یاد دارم. وقتی «پیر پسر» را برای اولینبار دیدیم، همه اعضای هیئت انتخاب کاملاً جذب فیلم شدیم. آن تأثیری که دربارهاش صحبت کردم – تأثیر مستقیم فیلم بر تماشاگر – در همان تماشای اولیه هم اتفاق افتاد. ما بهعنوان داور یا انتخابگر نبودیم، بلکه مثل یک مخاطب عادی درگیر هیجان، خشم، اندوه و لذت شدیم. فیلم برای همه ما یک تجربه خاص بود. تقریباً بدون تردید، رأی همه اعضا برای ورود فیلم به جشنواره مثبت بود. هر هفت نفر به اتفاق نظر رسیدیم که با یک اثر سینمایی برجسته و قابلتوجه مواجهایم. البته بعداً به دلایل حقوقی و صنفی، فیلم از جشنواره کنار گذاشته شد که ماجراهای خودش را دارد و پیچیدگیهایش را باید جداگانه بررسی کرد. اما آن چیزی که برای من ماندگار شد، تجربه ناب و کمنظیری بود که «پیر پسر» در همان نخستین نمایش برایمان رقم زد.
بهنظر شما، فیلم «پیر پسر» میتواند آغازگر یک جریان تازه در سینمای ایران باشد؟ اگر بله، این جریان در چه سبک یا ژانری میتواند تداوم پیدا کند؟
بهنظر من، بله. فیلم «پیر پسر» و برخی آثار موفق غیرکمدی دیگر نشان دادهاند که سینمای اجتماعی ما، اگر بخواهد در رقابت با جریان مسلط کمدیها به حیات خود ادامه دهد، باید از محافظهکاریهای گذشته فاصله بگیرد. منظورم از محافظهکاری، فقط سانسور نیست؛ بلکه یک نوع احتیاط در روایتگری است. در ترسیم روابط انسانی، در قصهپردازی، در مواجهه با مسائل اجتماعی. این احتیاط، همراه با دوپهلویی، طعنهزنیهای نمادین و پنهانکاریهای فرمی، دیگر پاسخگوی تماشاگر امروز نیست. تماشاگر امروزی، بهخصوص مخاطب سینمای غیرکمدی، به صراحت، سرعت، قدرت و ضربه مستقیم نیاز دارد. ما در فیلمهایی مانند «پیر پسر»، «قاتل و وحشی» از حمید نعمتالله، یا حتی فیلمهایی که با کیفیت متفاوت اما تأثیرگذار بودهاند مثل «بیبدن»، «علفزار» و تا حدی «برادران لیلا» میبینیم که مسیر تازهای شکل گرفته است.
و این مسیر تازه چه ویژگیهایی دارد؟
نخست، روایت مستقیم و بیواسطه از واقعیات اجتماعی است و دوم، الهامگیری از پروندههای واقعی و ملتهب. فیلمهایی مثل «علفزار» یا «برادران لیلا» هرچند ضعفها و نقدهای خود را دارند، اما دارای ویژگی مهمی هستند و آن، «جسارت» است. «برادران لیلا» مثلاً از منظر شخصی من با اینکه فیلم چندان موفقی نیست، اما نوعی هیستری، یک جنون و بیپروایی در روایت دارد که باعث میشود مخاطب درگیر شود، حتی اگر منتقد فیلم باشد. این آثار به ما میگویند که برای ماندگاری، سینمای اجتماعی باید از زیر سایه نمادگرایی بیرون بیاید. دیگر نمیشود با روابط نصفونیمه، با ایما و اشاره یا پیامهای سربسته مخاطب را درگیر کرد. مخاطب امروز، تجربه زیسته دارد، بحراندیده است و بهدنبال تماشای صداقت و شدت است، نه استعاره و کنایه. در همین راستا، «پیر پسر» الگویی است برای سینمای اجتماعی فردا. سینمایی که صریح و کامل است، از مواجهه با خشونت و حقیقت نمیهراسد و میداند که باید به دل واقعیت بزند، نه به حاشیه آن.
یک سؤال ذهنی که برای من و شاید بسیاری از مخاطبان پیش میآید این است که فیلمی مانند «پیر پسر» آیا فقط برای سینما ساخته شده یا میتوانست در قالب تئاتر یا حتی سریال هم بازتابی داشته باشد؟
من کاملاً معتقدم که «پیر پسر» فیلمی است که ذاتاً و از بنمایه، برای سینما ساخته شده. تمام عناصر فیلم، از میزانسنها تا موسیقی، طراحی صحنه و نحوه بازیها، به نحوی طراحی شدهاند که فقط در فضای پرده بزرگ معنا پیدا میکنند. این اثر، تجربهای سینمایی است، نه صرفاً داستانی قابل روایت. برای نمونه، حضور لیلا حاتمی در این فیلم، نه فقط بهعنوان یک بازیگر، بلکه بهعنوان تصویری از یک جاذبه انسانی و عاطفی، تنها از دریچه دوربین سینمایی قابل ارائه است. ما در تئاتر نمیتوانیم آن پیچیدگیهای ظریف و چندلایه حسی را که از طریق کلوزآپها و میزانسنهای دقیق منتقل میشود، تجربه کنیم. جاذبه زنانهای که در کاراکتر او به نمایش درمیآید، یا حتی شکاف درونی پدر و پسر، همه نیازمند زبان سینما هستند.
یعنی فکر میکنید اگر فیلم در قالب تلویزیونی یا سریالی پخش شود، این تأثیرگذاری از بین میرود؟
بله، بهنظرم بخش زیادی از تأثیر خود را از دست خواهد داد. البته اگر بخواهند نسخه سریالی تولید کنند، باید ساختار روایت توسعه پیدا کند، مثلاً به جای ۱۹۱ دقیقه، اثری ۲۵۰ یا ۲۷۰ دقیقهای با داستانهای فرعی و لایههای جدید تولید شود. در غیر اینصورت، اگر همین نسخه سینمایی را بهصورت بریده بریده در قالب سریال عرضه کنیم، ضربه جدی به تجربه مخاطب وارد خواهد شد. این فیلم یک کل منسجم است، نه مجموعهای از اپیزودها. ریتم، تدوین و جریان احساسیاش بر اساس منطق سینما طراحی شده و تنها روی پرده بزرگ است که بهدرستی کار میکند. این تفاوت را باید جدی گرفت.
درباره تأثیر اقتباسها در ساختار فیلم چه نظری دارید؟ آیا استفاده از منابع ادبی یا پروندههای واقعی میتواند راهی برای نجات سینمای اجتماعی باشد؟
قطعاً یکی از راههای مهم همین است. ما در سالهای اخیر، بهخصوص در دهه هشتاد و نود، گرفتار نوعی نمادگرایی سربسته در سینمای اجتماعی بودیم؛ فیلمهایی که روابط انسانی در آنها نیمه مبهم، فاقد جزئیات روانشناختی روشن و بیش از حد متکی به تمثیل و ایهام بود. نتیجه هم این شد که مخاطب نه به سطحی از همدلی میرسید و نه به کشف یا فهم روشنی از آنچه دیده بود. اما بازگشت به الگوهای روایی دقیق و کلاسیک، چه در قالب اقتباس از متون ادبی داخلی یا خارجی و چه الهام از پروندههای واقعی اجتماعی، میتواند مسیر تازهای باز کند. این ساختارها پیرنگهای قوی، شخصیتهای منسجم و روابطی صریحتر و روشنتر دارند. خوشبختانه «پیر پسر» از این امکان بهخوبی استفاده کرده و نشان داده که اقتباس، اگر درست و خلاقانه انجام شود، نهتنها به اصالت فیلم لطمه نمیزند، بلکه میتواند عمق و انسجام بیشتری هم به آن ببخشد.
در بخشی از صحبتها به فیلم «قاتل و وحشی» ساخته حمید نعمتالله اشاره کردید. فکر میکنید این فیلم هم میتواند مانند «پیر پسر» موفقیتهای مهمی در سینمای ایران کسب کند؟
بهنظر من، «قاتل و وحشی» یکی از آن فیلمهایی است که اگر با نسخه کامل و بدون ممیزی اکران شود، میتواند به همان اندازه که «پیر پسر» تأثیرگذار بود، بر مخاطب عمومی اثر بگذارد. تفاوت اساسی این فیلم در این است که دیگر دغدغه معنا ندارد. در واقع، بیماری مزمن برخی منتقدان که مدام میخواهند در فیلمها دنبال معنا، نماد و پیام بگردند، در «قاتل و وحشی» کاملاً بیمحل است. این فیلم فقط بر ضربان قلب، بر هیجان، بر ترس بنا شده و همین، تجربهای نادر و کمسابقه را در سینمای ما رقم میزند. «قاتل و وحشی» تلاشی است برای رسیدن به سینمایی که صرفاً بر احساس و تجربه بنا شده، نه بر تفسیر و تأویلهای فرامتن.
بهنظر شما چرا تا امروز اکران این فیلم ممکن نشده؟ مشکل اصلی کجاست؟
در ظاهر، همیشه از «خشونت بالا» بهعنوان مانع اکران این فیلم یاد میشود، اما بهنظر من این فقط یک بهانه منتقدپسند یا توجیهی نخبهپسند است. خشونت در سینمای ایران بیسابقه نیست. بهگمان من، مانع اصلی چیزی دیگر است. ماجرای موی تراشیده خانم لیلا حاتمی! این مسئله از جنبه فقهی بدون اشکال است، اما آنچه وضعیت را پیچیده کرده، واکنش مدیریتی و فرهنگی پس از آن است. در واقع، نگرانی اصلی برخی مسئولان فرهنگی این است که اگر امروز به چنین فیلمی مجوز اکران داده شود، فردا چه اتفاقی میافتد؟ این کابوسِ «فردا چه خواهد شد» است که بسیاری از تصمیمگیران را دچار تردید و تعلل کرده است؛ تردیدی که متأسفانه دست بسیاری از خلاقیتها و تولیدات فرهنگی را بسته.
اگر نکتهای پایانی درباره فیلم «پیر پسر» باقی مانده، خوشحال میشویم در پایان گفتوگو بشنویم…
من دوباره مخاطبان جدی سینما را دعوت میکنم که این فیلم را حتماً روی پرده تماشا کنند. «پیر پسر» نمونهای کمنظیر از سینمای خالص، سینمای داستانگو، سینمای کلاسیک و در عین حال عمیق و پرتنش است. فیلمی که یقه شما را از آغاز تا پایان رها نخواهد کرد.