روزنامه صبا

روزنامه صبا

سحر امامی در گفتگو با صبا:

من فقط یک خبرنگارم


من مجری ساده و بسیار معمولی در بخش خبر هستم. هیچ سمتی نداشته و ندارم. تنها چیزی که برایم ارزش دارد، ارتباط صمیمی و صادقانه با مردم از قاب تلویزیون است. این رابطه را همواره محترم دانسته‌ام.

پگاه زارعی – در یکی از مهم‌ترین بازدیدهای رسانه‌ای پس از پایان جنگ ۱۲ روزه ایران و رژیم صهیونیستی، روز گذشته ۲۲ تیر ماه ۱۴۰۴ جمعی از اصحاب رسانه به همراه سفرای بیش از ۲۰ کشور جهان با همراهی دکتر پیمان جبلی، رییس سازمان صدا و سیما، از ساختمان شیشه‌ای رسانه ملی بازدید کردند؛ ساختمانی که در جریان تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی، هدف حملات موشکی قرار گرفت و به یکی از نمادهای مقاومت ملی و رسانه‌ای در برابر تجاوز تبدیل شد. گفت‌وگوی اختصاصی صبا با سحر امامی را در ادامه می‌خوانید.

 

سحر امامی در جریان این دیدار در پاسخ به این پرسش خبرنگار صبا، که در لحظه حمله به ساختمان صداوسیما، شما در حال قرائت بیانیه‌ای مهم از سوی شورای عالی امنیت ملی بودید؛ چگونه توانستید در آن شرایط بحرانی تمرکز خود را حفظ کرده و ادامه دهید؟ گفت: سال‌ها برای چنین لحظه‌ای تلاش کرده بودم. در آن لحظه، من در حال قرائت بیانیه شورای عالی امنیت ملی بودم و برایم مهم بود که محتوا تغییر نکند. شاید دچار اضطراب بودم، شاید در درونم ترس بود، اما تمام تلاشم این بود که با شجاعت آن را کنترل کنم. خبرنگاران، به لحاظ اجرا، مسئولیت‌هایی دارند. یکی از این مسئولیت‌ها، این است که احساسات را در روایت خبر وارد نکنند. من نیز همین رویکرد را داشتم. اگر دقت کنید، بیانیه چند بند داشت و من در میانه بند دوم یا سوم بودم که حمله آغاز شد. اما با این حال، حتی در آن لحظه گفتم: «و غیره»، تا محتوا ناقص نماند و پیوستگی متن قطع نشود.

امامی ادامه داد: این رفتار نه‌تنها از من، بلکه از تمامی همکارانم نشأت می‌گیرد. کسانی که اصول رسانه‌ای را در صحنه و در بحران‌ها آموخته‌اند و می‌دانند چطور در شرایط بحرانی نیز در خدمت مردم باشند. من مجری ساده و بسیار معمولی در بخش خبر هستم. هیچ سمتی نداشته و ندارم. تنها چیزی که برایم ارزش دارد، ارتباط صمیمی و صادقانه با مردم از قاب تلویزیون است. این رابطه را همواره محترم دانسته و به آن افتخار کرده‌ام.

وی اذعان داشت: ما احتمال حمله را می‌دادیم. به همین دلیل هم تصمیم گرفته بودیم که بمانیم و حضور داشته باشیم. اما جمله ‌بندی‌هایی که در آن لحظه بر زبان جاری شد، کاملاً بی‌برنامه و خارج از پیش‌بینی بود. آن کلمات، بی‌هیچ تصمیم قبلی، از دل و باور ما بیرون آمدند. واقعیت این است که به حمله فکر کرده بودیم، همان‌طور که آقای جبلی هم اشاره کردند اما هیچ‌گاه تصور نمی‌کردیم چنین حمله‌ای دقیقاً در حین پخش زنده رخ دهد.

امامی افزود: بالاخره هر انسانی، جانش برایش عزیز است و هر کسی، اگر بتواند در بحران جان خود را نجات دهد، از نظر اسلامی و انسانی هم مجاز است. آقای خلیلی، با پافشاری بر تداوم پخش در فضای استودیو، تلاش کرد تا آنتن زنده قطع نشود. این پایداری کمک بزرگی بود برای اینکه مردم دچار ترس نشوند.

این مجری اظهار کرد: واقعاً نترسیدم. شاید باورش سخت باشد، اما من تصمیمم را گرفته بودم. می‌دانستم که ساختمان ممکن است مورد اصابت قرار گیرد، ولی تصوری از لحظه دقیق حمله نداشتم. حتی نمی‌دانستم چند انفجار خواهد بود یا سقف چه زمانی فرو می‌ریزد. وقتی صدای اول و بعد دوم را شنیدم، تصورم این بود که هر لحظه ممکن است این سقف بر سرم خراب شود و زیر آوار بمانم. اما نمی‌خواستم مردم، ترسی را از چهره یا صدای من دریافت کنند. نمی‌خواستم لحظه‌ای از ترس یک ایرانی در قاب رسانه ملی مخابره شود.

او ادامه داد: من مادر دو فرزندم. درست است که آن‌ها قلب من هستند، همان‌طور که برای هر مادری فرزندانش عزیزند اما در آن لحظه، به‌طور عجیبی، نه فقط به فرزندانم، نه فقط به همسر و پدر و مادرم فکر می‌کردم؛ بلکه انگار در صدم ثانیه، هزاران چهره از جلوی چشمانم گذشت و هر کدام از آن‌ها دلیل دیگری برای محکم‌تر ماندن من شدند و البته این فقط با معجزه خداوند ممکن شد. آنچه رخ داد، انتخاب و لطف خداوند بود. همین‌که اکنون شما اینجا ایستاده‌اید، در این موقعیت سخت و دشوار، با عشق به کار مشغول هستید نشانه‌ای است از آن ناگفته‌ها. شما عاشق ایران، عاشق پرچم ایران و عاشق مردم ایران هستید. هر خبرنگاری، چه در استودیو و چه در میدان، چه با میکروفون و چه با تلفن همراه، در حال روایت حقیقت است، چون به مردم ایران عشق می‌ورزد. ما همه عاشق مردم ایران هستیم.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها