روزنامه صبا

روزنامه صبا

میلاد بنی‌طبا در گفتگو با صبا:

می‌خواهم فیلمم دیده شود تا بتواند تأثیرگذار باشد


امید من اول به خدا و بعد به مردم، به‌ویژه زنان سرزمینم است و امیدوارم از «مرجان» حمایت شود، چون برای من مهم‌ترین چیز دیده شدن اثر است، نه مسائل مالی. می‌خواهم فیلمم دیده شود تا بتواند تأثیرگذار باشد.

مریم عظیمی– رونمایی و اکران فیلم سینمایی «مرجان» به نویسندگی، کارگردانی و تهیه‌کنندگی میلاد بنی‌طبا دوشنبه ۲۳ تیرماه انجام شده و این فیلم با حضور بازیگران مطرحی مانند فرید سجادی حسینی، نسیم ادبی، صحرا اسداللهی، مهری آل آقا، مرتضی امینی تبار، سهند جاهدی و… روی پرده سینماهای هنر و تجربه آماده دیدار با مخاطبانش است. «مرجان» که روایتی از خشونت اجتماعی و خانوادگی نسبت به زنان است، ازدواج ناخواسته را دستمایه‌ای برای پرداختن به لایه‌های عمیق‌تر این خشونت کرده است تا بار دیگر لزوم پرداخت به این معضل اجتماعی را یادآور شود. در ادامه گپ و گفت خبرنگار صبا با تهیه‌کننده و کارگردان این فیلم را می‌خوانید.

 

ایده‌ اولیه‌ ساخت این فیلم از کجا شکل گرفت و چگونه به سناریوی نهایی رسید؟

ایده‌ اولیه این اثر شاید از یک خبر شروع شد زمانی که من خبری درباره‌ قتل رومینای اشرفی خواندم. به‌طور کلی بحث خشونت علیه زنان همواره دغدغه‌ام بوده و هست و فکر می‌کنم تا زمانی که این معضل در جامعه ما وجود دارد دغدغه‌ام باقی خواهد ماند. علتش هم این است که خود من زاده‌ی یک زن و تربیت‌ شده‌ی یک خانم هستم و طبیعی‌ است که چنین قصه‌هایی برای من مهم باشند. من مدتی در ذهنم با این موضوع کلنجار می‌رفتم که چگونه به آن بپردازم چون محدودیت‌هایی برای ساخت چنین آثاری وجود دارد. ضمن اینکه ما پیش‌تر نمونه‌ای مثل خانه پدری ساخته‌ کیانوش عیاری را داشتیم که سال‌ها توقیف بود و همین مسأله جوان‌ترها را می‌ترساند تا به سمت این نوع کارها نروند. از طرفی سرمایه‌گذارها و تهیه‌کننده‌ها معمولاً سراغ پروژه‌هایی با این میزان ریسک نمی‌روند و همیشه این احتمال را می‌دهند که ممکن است کار توقیف شود و همه‌ زحمات از بین برود.در نهایت بعد از یکی‌دو سال که این موضوع را در ذهنم حلاجی می‌کردم بالاخره دست به قلم شدم و در نهایت «مرجان» از دل این تلاش بیرون آمد. اما زمانی که شروع به نوشتن کردم، ترجیح دادم فقط یک کاراکتر را دخیل نکنم. ما در دل یک خانواده، آدم‌هایی از اقشار مختلف داریم. شخصیتی داریم که معتاد است و در زندگی شخصی‌اش به مشکل خورده، به‌طوری‌که همسرش او را از خانه بیرون کرده، برادر بزرگ‌ترش را داریم که در جوانی همه کاری کرده و حالا متوجه اشتباهاتش شده و می‌خواهد زندگی‌اش را بسازد اما موفق نمی‌شود و برادر کوچک‌تر که نماینده‌ قشر جوان امروز جامعه ماست، ذهنی بازتر و نگاهی روشنفکرانه‌تر به مسائل دارد. درباره‌ زنان قصه نیز چنین تنوعی وجود دارد و تصمیمم این بود که نگاه تک ‌بعدی به فیلم نداشته باشد. گرچه اسم فیلم «مرجان» است و برای مرجان ساخته شده، اما ترجیح دادم که از منظر دیگران نیز به قصه نگاه شود. این فیلم اصلاحات زیادی خورد و در مسیر دریافت پروانه‌ ساخت، بسیار اذیت شدیم، اما خدا را شکر موفق شدیم مجوز ساخت را دریافت کنیم و کار را بسازیم.

چه شد که تصمیم گرفتید خودتان شخصاً تولید این فیلم را آغاز کنید؟

در نهایت وقتی متن تمام شد، به این نتیجه رسیدم که خودم فیلم را بسازم یعنی از نظر مالی چون نمی‌خواستم پروژه خاک بخورد. به‌ویژه در آن دوره که دوباره اخبار مختلفی از وقوع چنین خشونت‌هایی در جامعه منتشر می‌شد و این اتفاقات همچنان در سرزمین ما جریان داشت.در واقع دیدم این مسئله در کشور ما که نماد فرهنگ و تمدن است هر روز بیشتر می‎‌شود در حال زیاد شدن است و می‌خواستم سهمی هر چند کوچک در روشنگری و آگاهی رسانی در باب این خشونت‌ها داشته باشم.

این اولین اثر سینمایی شما هم هست؟

بله، من سالها برای تلویزیون فیلم و سریال ساختم اما در حوزه آثار سینمایی این اولین فیلم بلند من است.

با توجه به سال‌ها فعالیت، در ساخت اولین فیلم سینمایی‌تان، از نظر تکنیکی با چه چالش‌هایی مواجه بودید؟

اجازه بدهید که کمی جهت صحبت‌ را عوض می‌کنم چرا که از نظر من ما نباید دسته‌بندی کنیم. یعنی نباید تفاوتی میان سینما و تلویزیون حداقل از نظر کارگردانی یا حتی متن قائل شویم. متنها در ایران، اولین بعدی که در تلویزیون با آن برخورد می‌کنیم، متن است. یعنی فیلمنامه‌های تلویزیونی با فیلمنامه‌های سینمایی متفاوت می‌شوند، چون در سینما دست‌تان بازتر است، ولی در تلویزیون محدودتر هستید. اما عملاً در کارگردانی و پردازش، ما در تمام دنیا چنین دسته بندی را نمی‌بینیم و فقط در ایران چیزی به عنوان «فیلم ویدیویی» و «فیلم سینمایی» داریم و ای‌کاش نظام سینمایی ما فکری به حال این موضوع می‌کرد که چرا باید این دسته‌بندی وجود داشته باشد؟ در حالیکه زمان و همه‌چیزشان یکی‌ است، اما پروانه‌های‌شان فرق کرده و در نتیجه افرادی که در این حوزه فعالیت می‌کنند نیز دسته بندی شده‌اند و این دسته‌بندی به نظر من غلط است. در سینمای ایران، از زمانی که این تفکیک ایجاد شده، ما به یک مسیر متفاوت افتاده‌ایم. در گذشته این‌گونه نبود؛ ما یک فیلم سینمایی داشتیم و یک سریال و از این قالب‌ها خارج نمی‌شدیم. یک استاندارد جهانی وجود داشت: فیلم کوتاه، فیلم سینمایی و سریال. اما در ایران، ناگهان این تفکیک به‌وجود آمد. همین اتفاق‌ها باعث شده که وقتی شما بخواهید فیلم سینمایی بسازید، آدم‌هایی که با آن پروژه همراه می‌شوند، عدد و رقم و برآوردهای مالی‌شان فرق کند و همه چیز از دوربینی که می‌آورید تا باقی مسائل ‌چیز متفاوت می‌شود. ولی من در کارگردانی، همیشه سعی کرده‌ام نگاه‌م، نگاه سینما باشد. چون سینما واحد است و ما نمی‌توانیم آن را دسته‌بندی کنیم.

این مسئله چه آسیبی به آثار می‌زند؟

ما یک سینمای واحد داریم و باید یک استاندارد مشخص را برای همه‌ فیلم‌ها رعایت کنیم. اما وقتی این تفکیک‌ها به وجود آمد، عوامل تنبل شدند؛ عوامل غیرسینمایی، یعنی عوامل تلویزیونی و ویدیویی، حتی در سریال‌های تلویزیونی هم به‌نوعی تنبلی رایج شد. اصطلاحاً بخواهم بگویم، در حوزه‌ کارگردانی، خیلی ساده و سطحی با موضوع برخورد می‌شود؛ یعنی فکر می‌کنند قرار نیست کار خاصی انجام بدهند. مثلاً دو تا «تک» می‌گیرند، یک «توشات» ، یک «لانگ»، و سکانس را می‌بندند و تمام.. از نظر من به عنوان یک کارگردان این دسته‌بندی‌ها در ضمیر ناخودآگاه ما نشست کرده و این حس که “خب، حالا که اتفاق عجیبی قرار نیست بیفتد، بگیر و برو”، باعث شد کیفیت افت کند. در صورتی که وقتی می‌خواهید سینما کار کنید، دقت می‌کنید، از پلانی استفاده می‌کنید که مفهوم داشته باشد و ریتم برای‌تان مهم می‌شود. من امیدوارم این نظام تغییر کند. من همیشه سعی کردم نگاهم این‌گونه نباشد، مگر در شرایط خاص که مثلاً فیلمی باید سریع به آنتن می‌رسید و من صبح ضبط داشتم و شب باید به پخش می‌رسید در غیر این صورت همواره خود را موظف به رعایت یک استاندارد دانستم و تنها تفاوت از نظر من اینحاست که مثلاً اگر بخواهید برای تلویزیون کار کنید، به نسبت ابعاد تلویزیون پلان می‌گیرید اما وقتی می‌خواهید برای سینما کار کنید، باید لحاظ کنید که اثر قرار است روی پرده‌ عریض دیده شود. بنابراین باید پلان‌هایی بگیرید که مخاطب بهتر هم‌ذات‌پنداری کند و از نظر بصری اذیت نشود.

فیلمبرداری «مرجان» چقدر زمان برد و آیا تمام لوکیشن‌ها در تهران بودند؟

ما «مرجان» را تقریباً در اواخر دوران کرونا ساختیم و محدودیت‌ها گاهی برداشته می‌شد و گاهی بازمی‌گشت. ما از اواخر سال ۱۴۰۰ کار را شروع کردیم و فیلم‌برداری تا سال ۱۴۰۱ ادامه داشت و فکر می‌کنم حدود ۳۰ جلسه زمان برد. همه‌ی‌ لوکیشن‌ها در تهران و البته بخش اعظمی از لوکیشن ما یعنی شاید حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد فیلم داخلی بود و آن ۳۰ تا ۴۰ درصد فضای خارجی، پراکنده بود و بابت آن خیلی اذیت شدیم. به این صورت که هر سکانسی را باید در گوشه‌ای از تهران می‌گرفتیم. اما خب، یک حسن کارمان هم همین بود که چون حدود ۶۰ درصد از صحنه‌ها در خانه‌ «مرجان» اتفاق می‌افتاد، آنجا خیلی متمرکزتر و با فراغ بال بیشتری می‌توانستیم کار کنیم.

ترکیب بازیگران فیلم هم ترکیب سنگینی‌ است و اکثر چهره‌ها شناخته‌شده هستند. طبیعتاً جمع‌کردن این ترکیب بازیگران، اعتبار خاصی می‌طلبد. شما چطور به این انتخاب‌ها رسیدید و همکاری‌ها چگونه شکل گرفت؟

من این ترکیب و کست را مدیون دو چیزم: اول، فیلمنامه‌ و قصه‌ام. چون به‌نظر من حتی اگر برادر خودم هم یک سینماگر یا بازیگر سلبریتی و ستاره باشد، وقتی متن خوب نباشد، نمی‌آید و کستی که در این فیلم می‌بینید به «کَست آرتیستی» ایران معروفند و بازیگرانی گزیده کار هستند که معمولاً در فیلم‌های آرتیستی دیده می‌شوند. از این جهت وقتی صحبت از یک ترکیب بازیگری با کیفیت می‌شود، به‌ویژه در آن گروهی که به اصطلاح «کَست آرتیستی» سینما شناخته می‌شوند، همه روی یک نکته توافق دارند: اول فیلمنامه. این گروه، اول فیلمنامه را می‌خوانند، اگر برای‌شان جذاب بود، وارد مذاکره می‌شوند، و بعد به مرحله‌ مالی می‌رسند. اما دومین چیزی که این کست را مدیونش هستم، مشق‌هایی است که طی سال‌های گذشته در سینما انجام داده بودم. حالا شما لطف داشتید و گفتید اعتبار، ولی من اسمش را می‌گذارم «مشق کردن» و این دوستان لطف داشتند و با توجه به شناختی که از پیش از من داشتند، پذیرفتند که در این پروژه حضور داشته باشند.

کار با چنین کستی حتما توجه و ریز بینی در تمام ابعاد را میطلبد.

بله، درست می‌فرمایید. کنار هم قرار دادن این هسته تقریباً ده نفره از بازیگران شناخته‌شده که هر کدام بلااستثنا در پرونده کاری‌شان با کارگردان‌های مطرح ایران کار کرده‌اند امر بسیار مهم بود و طبیعتاً در تخصیص نقش‌ها هم با احترام کامل این کار انجام شد. من حتی در بحث تیتراژ و نحوه‌ی معرفی بازیگران اهتمام ویژه به خرج دادم و حقیقتا در بحث تیتراژ زدن خیلی اذیت شدم، چون می‌خواستم حق همه ادا شود و هیچ‌کس دلخور نشود، اما خوشبختانه همه آمدند و همکاری کردند و همه‌ی بازیگران خیلی حرفه‌ای و با اخلاق بودند. حتی فرید سجادی‌حسینی که خودش کارگردان است و سال‌ها دستیار کارگردان و برنامه‌ریز بوده، از جلسه اول بسیار جدی و دقیق کار کرد. او حتی چارت نقش را روی فیلمنامه رج زده بود و کاملاً آماده بود. خلاصه اینکه در صحنه، همه متمرکز و همراه بودند و من از همکاری با آنها بسیار خوشحال و راضی بودم بماند که ما جلسات پیش‌تولید زیادی داشتیم و درباره کار، فراوان بحث و گفت‌وگو کردیم.

سخن پایانی

وقتی آدم با دغدغه‌مندی یک فیلم اجتماعی می‌سازد و می‌داند که ممکن است با محدودیت‌ها و موانع زیادی از جمله ممیزی روبه‌رو شود که فیلم «مرجان» هم با آن روبه‌رو شد و ممکن است حتی توقیف شود ولی به هر حال، کسی که پای دغدغه‌اش در برابر این محدودیت‌ها می‌ایستد، رسالتش را فراموش نکرده است. من این فیلم را با هزینه شخصی ساختم و سختی‌های زیادی کشیدم. من یک عمر در سینما فعالیت کرده‌ام و هر آنچه اندوخته بودم را صرف این فیلم کردم، اما باز هم کم آوردم و قرض کردم. در واقع من «مرجان» را تا اینجا به دندان کشیده‌ام چون حمایت مالی نداشتم و همه چیز را خودم تأمین کردم. هدفم از ساخت فیلم «مرجان» این بود که دغدغه‌ام را به تصویر بکشم و گامی برای کشورم، جامعه و زنان سرزمینم بردارم. من بارها گفته‌ام که برای این فیلم از زنان را انتظار حمایت دارم چون این فیلم را برای زنان ساخته‌ام و تلاش کردم حق مطلب ادا شود. امروز در مرحله اکران هم مشکلاتی وجود دارد و فیلم‌های کمدی در صف اکران قرار دارند و برای اکران فیلم‌های اجتماعی مانند «مرجان» مسیر دشوارتر است. من همچنین باید یاد کنم از مرحوم آقای امیر سمواتی که چند ماه پیش از دست دادیم. ایشان وقتی فیلم را دیدند، خیلی دوستش داشتند و این حمایت‌شان برای من بسیار مهم بود. آقای سمواتی یکی از وزنه‌های سینمای ایران بود که چند فیلمش نماینده اسکار شده بود و مشاوره‌های خوبی به من دادند و فقدان ایشان برای من مانند از دست دادن پدر است. خوشبختانه «مرجان» به گروه هنر و تجربه رسید و با حمایت مدیرعامل و مدیر پخش این گروه، همراهی خوبی دریافت کردیم همچنین تلاش داریم با همکاری سینماهای سراسر کشور، اکران گسترده‌تری برای فیلم داشته باشیم. همه این تلاش‌ها در راستای دیده شدن این فیلم است و صادقانه باید بگویم ما توان تبلیغات کلان مانند فیلم‌های پرهزینه را نداریم، اما امیدوارم مردم فیلم را ببینند و به دیگران معرفی کنند. زمانی که فیلم «مرجان» را ساختم و به پایان رساندم تصمیم گرفتم که «مرجان»  را نقطه شروعی برای ساخت یک سه‌گانه درباره خشونت علیه زنان بدانم و در ذهنم دو فیلم سینمایی دیگر با موضوعات متفاوت در همین حوزه دارم که می‌خواهم بسازم. «مرجان» دغدغه‌ای اجتماعی دارد و اگر حتی دو نفر را در ناخودآگاه تحت تأثیر قرار دهد، شاید دو حادثه خشونت‌آمیز کمتر شود به همین دلیل همه امید من اول به خدا و بعد به مردم، به‌ویژه زنان سرزمینم است و امیدوارم از «مرجان» حمایت شود، چون برای من مهم‌ترین چیز دیده شدن اثر است، نه مسائل مالی بلکه می‌خواهم فیلمم دیده شود تا بتواند تأثیرگذار باشد.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها